
انفجار شدید در اسکله شهید رجایی بندرعباس و تاثیر آن در روند واردات و صادرات کشور
در ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، انفجاری مهیب در اسکله شهید رجایی، بزرگترین بندر تجاری ایران واقع در بندرعباس، نه تنها جان دستکم ۲۵ نفر را گرفت و بیش از ۷۵۰ نفر را مجروح کرد، بلکه زنجیره تأمین کالاهای حیاتی کشور را با اختلالات بیسابقهای مواجه ساخت. این حادثه، که به تخریب گسترده زیرساختهای بندری از جمله ساختمانهای اداری، تجهیزات بارگیری و کانتینرها انجامید، بحرانی دوگانه را رقم زد: یک فاجعه انسانی و یک شوک عمیق به اقتصاد ایران که بیش از ۵۵ درصد از حجم تجارت خارجی خود را از طریق این بندر مدیریت میکند. در این گزارش، ابعاد اقتصادی این حادثه و پیامدهای کوتاهمدت و بلند مدت آن بر شبکه واردات و صادرات ایران تحلیل میشود.
توقف موقت فعالیتهای بندری: آغاز اختلال در زنجیره تأمین
بلافاصله پس از انفجار، عملیات تخلیه و بارگیری در اسکله شهید رجایی متوقف شد. اگرچه گمرک ایران دو روز بعد به نخستین کشتیها اجازه پهلوگیری داد، اما تعلیق «تا اطلاع ثانوی» فعالیتهای لجستیکی، بحران را تشدید کرد.
- وابستگی اقتصاد به یک گره حیاتی: سهم ۵۵ درصدی این بندر در تجارت خارجی ایران نشاندهنده تمرکز خطرناک اقتصاد بر یک نقطه است. توقف ناگهانی عملیات، نه تنها ترخیص کالاها را مختل کرد، بلکه فشار مضاعفی بر بنادر دیگر مانند امام خمینی (سهم ۵۸ درصدی از واردات کالاهای اساسی) و امیرآباد وارد آورد.
- زمانبندی بحرانی: این حادثه در شرایطی رخ داد که ایران تحت تحریمها، برای حفظ جریان کالاهای اساسی بهینهسازی بنادر را در دستور کار داشت. تعمیر زیرساختها ماهها زمان خواهد برد و این تاخیر، انباشت کالاها در بنادر جایگزین را تشدید میکند.
کاهش واردات کالاهای اساسی: تهدید امنیت غذایی و دارویی
بر اساس آمار گمرک، سهم بندر شهید رجایی از واردات کالاهای اساسی مانند گندم و دارو تنها ۸ درصد است، اما ذخیرهسازی مواد شیمیایی و کانتینرهای حساس در محوطه سینا، نگرانیها درباره نشت مواد خطرناک یا آتشسوزیهای ثانویه را افزایش داده است.
- انتقال فشار به بنادر دیگر: با وجود سهم پایین این بندر در واردات کالاهای اساسی، اختلال در آن میتواند بنادر امام خمینی و امیرآباد را با ازدحام مواجه کند. این موضوع بهویژه برای کالاهای فاسد شدنی مانند مواد غذایی و داروها بحرانزا است، زیرا تاخیر در ترخیص به معنای افزایش ضایعات و کمبود احتمالی در بازار داخلی است.
- هزینههای جانبی: استفاده از کانتینرهای یخچالی برای جلوگیری از فساد مواد، هزینههای ترخیص را تا ۳۰ درصد افزایش داده است. این افزایش هزینهها در نهایت به مصرفکننده منتقل شده و تورم را تشدید میکند.
نوسانات ارزی و سقفشکنی قیمت سکه: نشانههای آشفتگی بازار
پس از انفجار، نرخ دلار در بازار آزاد از مرز ۸۲ هزار تومان گذشت و قیمت سکه بهار آزادی به ۷۴ میلیون تومان رسید. این افزایش نه تنها بازتابی از کاهش عرضه ارز به دلیل اختلالات تجاری است، بلکه نشاندهنده بیاعتمادی به ثبات اقتصادی است.
- رابطه مستقیم تجارت و نقدینگی: حدود ۴۷ درصد از درآمد گمرک ایران از این بندر تأمین میشود. توقف موقت فعالیتها، درآمد ارزی دولت را کاهش داده و فشار بر ذخایر بانک مرکزی را افزایش میدهد.
- فرار سرمایه به سمت داراییهای امن: رشد قیمت سکه و دلار، واکنش سرمایهگذاران به تهدید تورم و کاهش ارزش پول ملی است. این روند در صورت تداوم اختلالات تجاری، میتواند به افزایش نرخ بهره و کاهش رشد اقتصادی بینجامد.
چالشهای لجستیکی: از قطعی سامانهها تا صفهای کیلومتری تریلیها

مشکلات فنی مانند قطعی سامانههای گمرکی و کمبود لودر و بالابر، صفی طولانی از تریلیها را در اطراف بندر ایجاد کرده است. ترخیص کالاهای فاسدشدنی به اولویتی اضطراری تبدیل شده، اما زیرساختهای آسیبدیده پاسخگوی نیاز نیستند.
- ضعف مدیریت بحران: فقدان برنامهریزی برای مواقع اضطراری (مانند سیستمهای جایگزین سامانههای گمرکی) آشکار شد. این موضوع سوالاتی جدی درباره درس گیری از حوادث پیشین مانند فروریختن پلاسکو یا متروپل آبادان ایجاد میکند.
- نیاز به هماهنگی بینالمللی: پیشنهاد کمک روسیه برای بازسازی زیرساختها، اگرچه از نظر سیاسی حاوی پیامهای دوگانهای است، اما میتواند فرصتی برای جبران بخشی از خسارات باشد.
واکنشهای بینالمللی: از همدردی تا مقایسههای جنجالی

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، با ارسال پیامی همدردی، آمادگی مسکو برای کمک به ایران را اعلام کرد. این در حالی است که مقایسه این حادثه با انفجار بیروت (۲۰۲۰) در شبکههای اجتماعی، با واکنش تند سفیر ایران در لبنان مواجه شد.
- دیپلماسی: پیشنهاد کمک روسیه میتواند همسو با تلاشهای اخیر ایران برای تقویت همکاریهای منطقهای در قالب پیمانهای اقتصادی مانند سازمان همکاری شانگهای باشد.
- مقایسه بیروت: چرا نامربوط است؟ انفجار بیروت ناشی از ذخیرهسازی غیر استاندارد نیترات آمونیوم بود، در حالی که علت انفجار بندرعباس هنوز مشخص نیست. این تفاوت، مقایسه را از نظر فنی بیاساس میکند، اما از نظر روانی، هر دو حادثه به «بحران مدیریت ریسک» مرتبط هستند.
پیامدهای بلندمدت: از کاهش درآمد گمرکی تا فرسایش اعتماد سرمایهگذاران
با توجه به سهم ۴۷ درصدی بندر شهید رجایی از درآمد گمرکی ایران، توقف فعالیتها حتی بهصورت موقت، شکافی قابل توجه در بودجه دولت ایجاد خواهد کرد. همچنین، سابقه حوادث مشابه مانند متروپل آبادان، نگرانیها درباره ایمنی زیرساختها و شفافیت در بررسی علل حوادث را افزایش داده است.
- خطر خروج سرمایهگذاران خارجی: حوادث مکرر مرتبط با زیرساختها، ایران را در رتبهبندیهای امنیت سرمایهگذاری با افت مواجه میکند. این موضوع بهویژه در شرایطی اهمیت دارد که ایران برای جذب سرمایهگذاری در بخش انرژی و حملونقل تلاش میکند.
- ضرورت بازنگری در سیاستهای تجاری: تمرکز زدایی از بنادر اصلی و توسعه زیرساختهای جایگزین در بنادر کمتر مشهور مانند چابهار، میتواند از تکثیر چنین بحرانهایی جلوگیری کند.
نتیجهگیری
انفجار بندر شهید رجایی، علاوه بر فاجعه انسانی، پرده از آسیبپذیری اقتصاد ایران در برابر شوکهای خارجی برداشت. بازسازی فیزیکی زیرساختها هرچند ضروری است، اما کافی نیست. این حادثه باید زنگ خطری برای اصلاحات ساختاری باشد. همچنین، این حادثه ناگوار موجب میشود تاجران و مخصوصاً وارد کنندگان، اهمیت بیشتری برای مدیریت ریسک واردات، قائل شوند. در کوتاه مدت، افزایش قیمتها و اختلال در زنجیره تأمین ادامه خواهد یافت، اما درسهای این فاجعه میتواند زمینهای برای تحول در مدیریت بحران و برنامهریزی تجاری ایران باشد.